مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
با خیال چشم مستت از می و مستی گذشتم
دامن گلچین پر از گل بود از باغ حضورت
من چو باد صبح از آنجا با تهی دستی گذشتم
من از آن پیمان که با چشم تو بستم سال پیشین
گر تو عهد دوستی با دیگری بستی گذشتم
چون عقابی می زنم پر در شکوه بامدادان
من که با شهبال همت زین همه پستی گذشتم
پاکبازی همچو من در زندگی هرگز نبینی
مگذر از من ای که در راه تو از هستی گذشتم
با سلام و خسته نباشید
ای همسفر من با تو در حال سفر به أینده می باشیم پس بیا با برویم و با فکر ونظر همدیگر شعر های زیبا بسازیم
نوپا را فراموش نکن
سلام دوست خوبم.وبلاگت بسیارزیبا است.باتبادل لینک موافقی؟
سلام....... خوبی؟
داداش ای ول..تو دیگه کی هستی؟
اندر دل بی وفا غم وماتم باد
آن را که وفا نیستز عالم کم باد
دیدی که مرا هیچ کسی یاد نکرد
جز غم که هزار آفرین بر غم باد
مممممممممممممممممخخخخخخخخخخخخلصیم
سلام
وبلاگتون خیلی زیبا شده
موفق باشید