اسم تو منو صدا کرد ... تا که خواستم جون بگیرم
تو از این جا پر کشیدی ... هق هق شب گریه هام و
تو نه دیدی نه شنیدی ... غم رفتنت مسافر ...
تن تبدار من و خشکوند ... توی دستای تو جاموند
حالا شاخه های خشکم ... تو هجوم برف و بارون
دیگه پاییز و بهارا ... واسه من فرقی نداره
می مونم تو تنهاییام ... تا که باز دوباره بوی بارون
تورو یاد من بیاره...