من تـرا می خواهــم ای ابــرو کمان
با کســان هستـــی بســی با من بمان
من تـرا مـی خـواهـــم ای آرام جـان
بر دل من جــای غــم شــادی نشـان
من ترا می خواهـم ای روح و روان
خستگــان را اینچنین از خود مـران
من ترا می خواهم ای جـان جهـــان
جان من گیر و به دل مهــرت نشان
من ترا می خواهــم ای نا مهـــربان
دل غمینم ، بی شکیبم ، قد کمــــان
من ترا می خواهم ای ابرو کمـــان
با کسان هستی بسی با من بمــــان
من ترا می خواهـم ای بالاتــــرین
گـاه گـاهـــی زیـر پایـت را ببــین
من ترا می خواهــم ای زیباتـرین
گـاه گـاهی زشت رویت را ببــین
من ترامی خواهم ای شوق آفرین
شوق این وامانده ات را هم ببین
من ترا می خواهـم ای تنها ترین
بی کسـان را در غمـت تنها ببین
من ترامی خواهم ای شمس زمین
قطبیان عشـــق و هجرت را ببین
من ترا می خواهم ای مه بر جبین
چهــره بــی نــور و زردم را ببین
من ترامی خواهم ای صحرا نشین
سلام
زیباست
موفق باشید