عهد شبو نه

هر کی هستم‌‌ ‌‌‌هر چی هستم پای عهدمون نشستم      عهدی که تو رخت گرم یه شب رویایی بستم

اگــه ناز و اگه ســردم بـی تو من یه تیــره بختم       با تو ای همیـشه با من صاحب تاجـمو تختم

به تــو ســـاده دل ندادم که بـــری ســاده ز یادم       من هلاک بودن تو بی تو شمـعی رو به بادم

اســم تو نبــض صــدامه وســعت بــی انتـــهامه       تو عزیـزی و وجودت تنــها حل غصه هامه

رک وراست وبی غل وغش من عاشق سیاهبخت    عشـق پاک و مهربونت شد به قلـبم تیر آرش

تو رودارم ای عزیزم گریه هارو دور می ریزم     تو اگه بخـوای واسه تو با دل شب می ستیزم

تو منو تنـــها نذاشتــی منو تو صحـــرا نکاشتـی     من چه خاکی به سرم بود؟اگه تودوسم نداشتی

دیگه بین صدتاساحل تو رومی خوام واسه منزل    پیشـکشت دل مریضــم اگـه این دل باشـه قابل

 

نظرات 2 + ارسال نظر
مردپیر دوشنبه 14 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 05:11 ق.ظ http://www.siamakold.blogfa.com

........« اورمزد چنین گفت: به سِپیتمان زَرتشت! »........
........« براستی دین مزدا کسی را که به این دین دراید ، از بند گناهایش رهای می بخشد.»........
.........« دین مزدا گناه نادرستکاری را می بخشاید.» ........
.........« دین مزدا گناه کشتن یکی از اشونان را می بخشاید.» ........
.........« دین مزدا گناه کردارهای را که هیچ تاوانی بر ان نیست ، می بخشاید.» .........
...........« دین مزدا هر گناهی را که مردمان می توانند بدان دست بیالاینند ، می بخشاید.» ........
وندیداد فردگرد سوم
درود بر تو و اورمزد نگهبانت باد

[ بدون نام ] سه‌شنبه 15 آذر‌ماه سال 1384 ساعت 08:42 ب.ظ



: تو




ای آنکه به جز تو هوای به سرم نیست جز یاد عزیزت کسی در نظرم نیست

جز یاد عزیزت کسی همسفرم نیست مرا یار دگر نیست

قدر تو و احساس تو رو کسی نفهمید دلت از همه رنجید

از عالم وآدم همه جا رنگ ریا دید دلت از همه رنجید

ای وفادار ، نازنین یار ای نشسته بر دلت خار

ای بریده از من وما از گذشته مانده تنها

عاشقم من ، عاشق تو ای تو تنها خوب دنیا

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد